عجب درد تاریکیست درد خواستن
نویسنده: سارا(86/7/6 :: 3:0 صبح)
شیطان دشمن شماست پس او را دشمن بدارید، او فقط حزبش را به جهنم دعوت میکند.«آیه6 سوره فاطر»
حس متروکی وجودم را فرا گرفته، احساس گریه چشمانم را کدر کرده و انگار راه گلویم بسته است، نمیدانم خدایا! آیا زمان آن نرسیده که دستهای ملتمسم را پاسخگو باشی؟! آیا موقع آن نشده که این بغض گلوگیر را به شادی وصفناپذیری تبدیل کنی؟! آ؟یا زمان ؟آن فرا نرسیده که باری دیگر مرا در سایهی رحمانیت و رحیمیتت قرار دهی؟! خدایا! تمام امیدم به کرم توست، چه بگویم از ناملایمات زندگی، من مدام این آرزو را آه میکشم، میترسم باغ آرزویم را مه اندوهناکی فرا بگیرد، میترسمچشمهایم تا ابد تیره و تار باقی بماند ، خدایا تو که دریای کرم و بخششی پس کی مرا از این سردرگمی نجات میدهی؟! کی من میتوانم آرزویم را تحقق یافته ببینم ؟! کی مرا از این انتظار کشنده نجات میدهی ؟! کی مرا میبخشی ؟! خدایا!! خیلی نگرانم،حس وحشتناکی بر زندگیام سایه افکنده، نمیخواهم بعد از ماهها انتظار ببینم من با تمام آرزوهایم مردهام!!!
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کل بازدید:3494
بازدید امروز:22
بازدید دیروز:0
اوقات شرعی
درباره خودم
لوگوی خودم
اشتراک
آرشیو